یه جمعه خوب با آقای بابا
جمعه ی گذشته بالاخره بعد از مدتها آقای پدر کاروبارو تعطیل کرده بود تا کنار ما بمونه. هورااااا.... همین حضور بابایی برای آرشیدا گلی کافی بود تا کلی خوش بگذورنه چرا که از همون اول صبح بازی ها شروع شد. از قایم موشک تا لگو.... تازه آفتاب سر ظهر انگیزه ای شد تا آرشیدا همراه بابایی برن پارک کنار خونه تا آرشیدا خانم بازی کنه ولی متاسفانه هیچ عکسی برای مامان نیاوردن. و بعد آرشیدای خسته از کلی بازی و بدو بدو و سیر از خوردن یه ناهار خوشمزه کنار بابا، حسابی خوابید. و بعد هم یه حموم دلچسب و سشوار کشیدن موهای دخملی توسط بابای مهربون. حالا چرا این مدلی بابا؟؟؟؟!!!!!! غروب هم به...
نویسنده :
sahar
19:05